عاشورای حسینی

ساخت وبلاگ

قتلگاه -(از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین)
۱۲
دنبال کردن این شاعر
۱۷۶۰
۱
از حرم تا قتلگه زینب صدا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


سوی دشمن عصمت کبرا هراسان آمده
پا برهنه وا اخا گویان بمیدان آمده
زینب بی خانمان با چشم گریان آمده
از برای دیدن شاه شهیدان آمده
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


امر بر آن دختر زهرا چنین دشوار شد
در میان معرکه بی یار و بی غمخوار شد
چاره ی دیگر ندیده عاقبت ناچار شد
ملتجی بر ابن سعد کافر غدّار شد
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


دستها بر سر بزد با ناله و فریاد و آه
گفت زینب ای عمرسعد لعین و رو سیاه
میکشند این قوم حسینم را تو مینمایی نگاه
یک مسلمان نیست آیا در میان این سپاه
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


صوت زینب را شنیده چشم خونین کرد وا
بر تکلّم آمده گفتا غریب کربلا
تو مکن اینجا توقف رو بخیمه خواهرا
از برای قتل من میاید آن شمردغا
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


منتظر برگشت آن غمخواره برسوی خیام
جمع میکرد آل طاها را بیک خیمه تمام
شد بلند آواز تکبیر صدای اهل شام
بانگ زد از آسمان روح الامین قتل الامام
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین


«غمگینا» زین محنت غم جمله ذرّات جهان
ضجه و ناله کنان بوده همه قدوسیان
فاطمه بر سر بزد آمد بفریاد و فغان
گفت یا جدا ببین آیا چه کرده است امتان
دید در دریای خونین دست و پا میزد حسین
دست و پا میزد حسین زینب صدا میزد حسین
جمعه ۲۹ مرداد ۱۴۰۰ ساعت ۲۲:۴۹ نوشته شده توسط یوسف اکبری
شاعر:
مرحوم ملا عبادالله غمگین اردبیلی

نوحه های دهه ی اول محرم۹۸(روز عاشورا) -(گل زهرای اطهر،می رود سوی میدان)
۱۱
دنبال کردن این شاعر
۲۸۲۰
۳
گل زهرای اطهر،می رود سوی میدان
تا کند بذل جان در،یاری دین و قرآن
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

مظهر حی داور،نور چشم پیمبر
هست زینب حسین است،جان زهرا و حیدر
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

شده تنها و بی کس،اندر آن دشت غمناک
همه اصحاب و یاران،بر زمین با تن چاک
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

یک طرف پاره پاره،پیکر پاک اکبر
یک طرف غرقه در خون،حنجر ناز اصغر
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

یک طرف گشته پرپر،از ستم غنچه ی یاس
یک طرف بر زمین است،هر دو تا دست عباس
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

هر طرف راه او را،دشمن از کینه بسته
قلب او شد دریده،شد جبینش شکسته
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

از همه سو ز کینه،شد حسین تیرباران
سوی مقتل دویدند،همه ی نیزه داران
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

بی حیا شمر ملعون،خنجرش را کشیده
بین گودال مقتل،سر او را بریده
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

خون دل اهل بیتش،زآتش خیمه ها بود
سر سالار زینب،بر روی نیزه ها بود
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲

دشمنان ظالمانه،از ستم وحشیانه
همه اهل حرم را،می زدند تازیانه
روز عاشوراست یا حسین جان
محشر کبراست یا حسین جان
یا حسین مولی مولی مولی۲
پنج شنبه ۱۴ شهریور ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۱۰ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
رضا یعقوبیان

زمزمه عاشورا -( کجا میخوای بری - وایسا برادرم)
۱۰
دنبال کردن این شاعر
۶۹۵

۱
کجا میخوای بری - وایسا برادرم
بذار ببوسمت - به جای مادرم
داداش حسین حسین
کجا میری / با این غمای بی امون
کجا میری / برادر قامت کمون
می بینی بی رحمن اینا
به کی میخوای بسپاریمون
(حسین من حسین من)


۲
کشته من و داداش - این کهنه پیرهنت
بذار که بندازم - دستامو گردنت
حسین حسین حسین
الهی که / نبینمت خزون شدی
الهی که / نیام پیشت با اشک و آه
سر از تنت جدا نشه
نبینمت توو قتلگاه
(حسین من حسین من)

دوشنبه ۲۰ مرداد ۱۳۹۹ ساعت ۹:۳۹ نوشته شده توسط محدثه محمدی
شاعر:
رضا رسولی

وای خدا رحم کند -(وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه)
۹
دنبال کردن این شاعر
۳۶۹۳
۴
وای خدا رحم کند

وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
یک تن لب تشنه با ، یک سپه رو سیاه
آمده خون خدا ، یک تنه در رزمگاه
روبروی لشکری ، بی کس و بی تکیه گاه
******
بعد وداع با حرم ، آمده در کار و زار
سید و سالار دین ، حجت پروردگار
شاه عطش نور حق ، حضرت سلطان عشق
از علی و فاطمه ، روی زمین یادگار

مثل پدر حمله ور ، بر صف دون می شود
لشکر دشمن از این ، حمله نگون می شود
خصم جفاپیشه را ، روی زمین می زند
یک به یک کوفیان ، غرق به خون می شود

وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
یکتنه با یک سپاه ، گشته مقابل حسین
لرزه بیفکنده بر ، خیمه باطل حسین
ضربت شمشیر او ، از همه کوبنده تر
رعد شکافنده است ، بر صف جاهل حسین

رزم نفر با نفر ، زنده نماند کسی
روبروی او رجز ، نامه نخواند کسی
عبدودان در مصاف ، کشته شوند یک به یک
جرات جنگیدنش ، را نتواند کسی

وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
گرد شه تشنه لب ، حلقه زده لشکری
حمله ور از هر طرف ، گشته جنایتگری
تیر و کمان ، سنگ و چوب ، نیزه و شمشیر و نی
می رسد از هر طرف ، بر تن بی یاوری

مانده غریبانه در ، بین هزاران نفر
گر بکشد یا شود ، کشته بیابد ظفر
آه و فغان و امان ، از دل زینب که در
راه اسارت شود ، با سر او همسفر

وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******
عاقبت آن تشنه از ، شدت زخم فزون
بی رمق افتاده در ، دجله گودال خون
خنجر برا به کف ، چکمه ظالم به پا
بین همه کوفیان ، آمده شمر زبون

از غم تنهایی و ، ماتم بی یاوری
شرح عزا در عزا ، غصه بی لشکری
آه دل زینب و ، اشک رخ فاطمه
نوحه غمناله شد ، روی لب سروری

وای خدا رحم کند ، یک نفر و یک سپاه
******

یکشنبه ۱۸ شهریور ۱۳۹۷ ساعت ۱۴:۱۳ نوشته شده توسط سجاد
شاعر:
محمدرضا سروری

نوحه ذوالجناح و حضرت سکینه (س) -((اسب بی صاحب كو پناه ما))
۹
دنبال کردن این شاعر
۵۷۳۹
۴
اسب بی صاحب

(اسب بی صاحب كو پناه ما)
(در كجا مانده تكیه گاه ما)
******
ذوالجناح اسب باوقار عشق
مركب سرخ تك سوار عشق
در كجا خفته بر زمین سرد
پیكر سبز سر به دار عشق

(در كجا مانده تكیه گاه ما)
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
یال خونینت شارح غم است
در نگاه تو راز مبهم است
از رُخت پیداست موسم فراق
چشمة چشمت بحر ماتم است

خیره بر درها بین نگاه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
نعرة جانسوز می كشی چرا؟
درد تنهایی می كشد مرا
سینه ام گشته جای درد و غم
با كه گویم این كوه غصه را؟

بی كس و تنهاست خیمه گاه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
شیهه ات برده از دلم توان
می زنی سر را بر زمین چسان
بغض غم راه سینه را گرفت
پیش چشمانم تیره شد جهان

شد ره غربت شام راه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
بی سوار از ره آمد این براق
می زند بر دل آتش فراق
طاقتم طاق است در درون نهم
یاد بابا با شور و اشتیاق

خسرو بطحا پادشاه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
هلهله برپاست در صف عدو
می رسد برگوش بانگ های و هو
سوی ما نآمد مهربان پدر
مانده بر دلها كوه آرزو

تا سما رفته سوز آه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
آه حسرت شد بر لبم مقیم
می وزد اندوه بر رخ نسیم
قامت غم در قالبم نشست
شانه را خم كرد ماتم عظیم

كس نماند دیگر در سپاه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
كودكی گرید در غم پدر
دیده بارانیست خون چكد بصر
سروری گوید از غم فراق
موسم هجران كی رود به سر؟

تا شود دنیا دل بخواه ما
(اسب بی صاحب كو پناه ما)
******
سه شنبه ۱۳ فروردین ۱۳۹۸ ساعت ۱۷:۵۰ نوشته شده توسط محمدرضا سروری
شاعر:
محمدرضا سروری

شعر غزل مرثیه امام حسین علیه‌السلام حضرت سکینه علیهاالسلام روز عاشورا(وداع) -(اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را)
۹
دنبال کردن این شاعر
۴۶۶۷
۳
اگر خواهی پدر بینی وفای دختر خود را
نگه کن زیر پای اسب و بالا کن سر خود را

نهان از چشم طفلان آمدم دارم تمنّایی
که در آغوش گیری بار دیگر دختر خود را

نرفتی تا به پُشتِ ابرِ سنگ و خنجر و پیکان
به روی دامنت ای ماه بنشان اختر خود را

فروشد ناز اگر طفلی خریدارش پدر باشد
بزرگی کن، ببوس این دختر کوچک‌تر خود را

لبم از تشنگی خشک است و جوهر در صدایم نیست
برو در نهر علقم، کن خبر آب‌آور خود را

ز دورادور، می‌دیدم گلویت عمه می‌بوسید
مگر آماده کردی بهر خنجر، حنجر خود را؟

به همراه مسافر آب می‌پاشند، ‌من ناچار
به دنبال تو ریزم اشک چشمان تر خود را

کنار گاهواره رفتم و دیدم که اصغر نیست
چرا با خود نیاوردی، چه کردی اصغر خود را؟

دوشنبه ۱۷ تیر ۱۳۹۸ ساعت ۱۲:۱۳ نوشته شده توسط ابوالفضل عابدی پور
شاعر:
حاج علی انسانی

زنان شاهنامه...
ما را در سایت زنان شاهنامه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : tarvatazeh بازدید : 41 تاريخ : شنبه 21 مرداد 1402 ساعت: 15:34